آهسته تر برو.
بگذار من هم، به تو برسم!
آخر میدانی، دیگر توانی در پاهایم نمانده، نمیتوانم پا به پای تو، قدم بردارم. این است که، همیشه از تو دورم!
این است که، تو همیشه آن جلو قدم بر میداری و من با هر قدمت، پشت سرت جان میسپارم!
این است که هر دو چنین تنهاییم.
نکند کسی فاصله ی میان ما را پر کند؟
آهسته تر برو.
بگذار من هم به تو برسم!
بگذار برای یک بار هم که شده، من و تو 'ما' بشویم
سمیرا.ص
درباره این سایت